پیشانی ام چسبیدن به سینه ات را میخواهد امشب...چشمهایم خیس کردن پیراهنت را...
عجب بغض پر توقعی دارم من امشب.....
خطش را عوض کرد ... من ماندمو دوستت دارم هایی که هیچوقت تحویل داده نشد
نه صدایش را نازک میکرد **نه دستهایش را اردی** از کجا باید میفهمیدم گرگ بود؟؟؟؟
انقدر فریادهایم را سکوت کرده ام .....که.......اگر به چشمهایم بنگری..... کر میشوی
معلم گفت جاهای خالی را با کلمات مناسب پر کنید ... اما نمیدانست جای خالیت با هیچ کلمه ای
پر نمیشود......
چه تلخ است ......یاد اوری عشقی که گمان میرفت جاودانه باشد........
سنگین است تکلیف بی تو بودن/ / تو اسوده بخواب / / مشق گریه های من مانده.......
وقتی تمام شیرها پاکتی اند* وقتی همه پلنگ ها صورتی اند* وقتی دوپینگ پهلوان میسازد*
ایراد مگیر عشق ها ساعتی اند**
داشتن مغز برای انسان بودن کافی نیست ...پسته وگردو هم مغزدارند ...برای انسان بودن باید
شعور داشت...